- بد زهره
- ترسو بد دل کم جرات
معنی بد زهره - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دیفتری
بددل، ترسو
شراب می باده، تابش بعد از صبح فلق
بد لگام
تهیدست
پازهر
پاد زهر
نامهربانی بی محبتی، بد اندیشی بد خواهی
بد گویش آنکه سخن را بد ادا کند، بد زبان بد دهان، بد خواه بد نیت
بد گوهر بودن مقابل نیک گوهری
آنکه مرتکب کارهای بد شود بد کردار بد عمل بد فعل بدفعال، شریر موذی، فاسق فاجر زنا کار لواط کننده
دیفتری، بیماری واگیرداری که باعث ایجاد عشایی کاذب در حلق و حنجره می شود، از عوارض آن گلودرد، تب، سرفه، گرفتگی صدا و در صورت وخامت، ناراحتی های قلبی، کلیوی و فلج دست و پا را موجب می شود، خناق، زهرباد
بی نصیب
نامهربان بی محبت، بد اندیش بد خواه
بداصل بد نژاد، بد ذات مقابل نیک گوهر